براي او چه باشي اشک ريزان؟

شاعر : اوحدي مراغه اي

که باشد دايم از مهرت گريزانبراي او چه باشي اشک ريزان؟
چو با او بر نمي‌آيي، رها کناگر يارت جفا جويد وفا کن